به نظر اینجانب استفاده از شماره برای برچسبگذاری غلط است.
این روش اشتباه باعث میشود که خودمان را از برخی مزایای لاتک محروم کنیم.
میتوان گفت هر فرمول، جدول، شکل و شیئ شمارهخوری در سند ما ناظر به یک موجودیتی است که میتوانیم نامی با مسمی برای آن درنظر بگیریم. پس میتوانیم یک نامگذاری با معنی (به صورت کامل یا مخفف) برای اشیائمان داشته باشیم.
به چند خط زیر که قسمتی از یک سند من است توجه فرمایید:
\begin{lstlisting}[
caption={کد مربوط به حل مسئله چندوزیر با الگوریتم ژنتیک },
label= {code:GA:NQ}]
options = gaoptimset(...
'CrossoverFcn',@crossover_permutation, ...(*@\rl{ تعیین تابع بازترکیب٪} \label{code:GA:NQ:xover}@*)
'Display','iter');(*@\rl{تعیین زمانبندی نمایش جوابها٪}@*)
[x,fval] = ga(@nqueen_objfun_cell,N,options);
\end{lstlisting}
خط
\ref{code:GA:NQ:xover}
از برنامه
\ref{code:GA:NQ}
تابع بازترکیب را مشخص میکند ... .
خروجی برنامه در شکل
\ref{fig:GA:NQ}
آمده است.
در کد فوق GA مربوط به روش موردبررسی و NQ مسئله مورد بحث را نشان میدهد.
حال اگر خواسته باشم به جای مسئله NQ مسئله CSP را با بیانی مشابه توضیح دهم، کافیست در برچسبهای مورد استفاده قبلی، NQ را با CSP تعویض نمایم.
ممکن است همیشه نامگذاری با معنی راحت نباشد، این مورد را خیلی وقتها برای روابط ریاضی داریم؛ کاری که من انجام میدهم، نامگذاری بر اساس خود رابطه است.
به عنوان مثال برای نامگذاری رابطه سیگمای x کمتر از سیگمای y
($\sigma_x < \sigma_y$
) از برچسب {eq:sxlsy} استفاده میکنم.
یا برای رابطه $\norm{V-V'}$
از برچسب {eq:normV_Vp} استفاده میکنم.
حتی میتوان از فینگلیش استفاده نمود.